۱۳۸۹/۰۲/۲۱

هنر «در جستجوی زمان از دست رفته» خواندن!


سال پیش برای تولدم بچه‏ها کتاب «در جستجوی زمان از دست رفته» را خریدند. از آنجا که به نظر می‏رسید خواندن این رمان هفت جلدی خارج از توان من باشد، قول دادم تا آخر سال آن را بخوانم. چندین بار در هفته‏های بعد از آن تلاش کردم جلد اول را شروع کنم، اما نقدها و کتاب‏هایی که پیرامون «جستجو» خوانده بودم به نحو آزار دهنده‏ای مانع از این می‏شدند که در رمان غرق شوم و از این غرق شدن لذت ببرم. مدام یا راوی را با خود پروست اشتباه می‏گرفتم و یا تکنیک‏ها و ویژگی‏های نگارشی آن را همزمان با خواندنش در ذهنم مرور می‏کردم. طولی نکشید به این نتیجه رسیدم کتاب را تا زایل شدن اثر آن نقدها کنار بگذارم. ‏‏

بعد از عید به کتابی جدید و کم‏حجم برخوردم به نام «گزیده‏های در جستجوی زمان از دست رفته» که خود مهدی سحابی، مترجم «جستجو»، برای خوانندگان تنبلی فراهم آورده که حال خواندن اصل رمان را ندارند. سریع خریدم! اما بعد از خواندن مقدمه‏ی بسیار زیبای سحابی به این فکر کردم که چرا من گزیده‏های خودم از «جستجو» را نداشته باشم؟ کتاب را زود کادو کردم و به اولین تنبلی که می‏شناختم هدیه دادم!

خواندن «جستجو» برای من تا حدی هراس‏انگیز است؛ کتابی با چنان جزئیات دقیق در بیان روحیات انسان‏ها که ژرفا و پیچیدگی‏ اندیشه‏ی نویسنده‏اش، ویرجینیا ولف را برای شش سال در سکوت برد. من واقعاً از نوشته‏های قوی می‏ترسم، چون نوشتن بعد از آنها دشوارتر می‏شود.

می‏گویند بعد از خواندن «جستجو» آدم دیگری خواهی بود. به هر حال مدتی است خواندن آن را شروع کرده‏‏ام. به تدریج برخی از گزیده‏های خودم را در اینجا خواهم گذاشت.


پی نوشت: از عجایب روزگار این است که حتی یک سایت مختص پروست در اینترنت نیست!

blog comments powered by Disqus